هوش مصنوعی به سرعت به یکی از مباحث محوری در حوزههای علم و فناوری تبدیل شده است، نه تنها به دلیل پیشرفتهای سریع، بلکه به خاطر تأثیرات گستردهای که بر جنبههای مختلف زندگی بشری میگذارد. این فناوری که زمانی تنها در محفلهای علمی و دانشگاهی مطرح بود، اکنون در بسیاری از گفتگوهای روزمره حضور دارد و توجه عموم مردم و سیاستگذاران را به خود جلب کرده است
در این مصاحبه با جناب آقای مهندس نوید باصری، رییس گروه سامانهها و امنیت سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران، به بررسی عواملی میپردازیم که چرا هوش مصنوعی به این درجه از اهمیت دست یافته و چگونه تحولات اخیر در این حوزه باعث شده که جوایز نوبل در رشتههای فیزیک و شیمی به متخصصین این دانش اعطا شود. هدف از این گفتگو، تحلیل دقیقتر تأثیرات هوش مصنوعی بر جوامع و جایگاه ایران و سازمان در این روند جهانی است.
این مصاحبه توسط روابط عمومی سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی انجام شده و به بررسی علت اهمیت و تأثیرات هوش مصنوعی میپردازد.
این روزها همه جا صحبت از هوشمصنوعی است. علت این حجم از توجه به فناوری هوشمصنوعی از نظر شما چیست؟
تقریباً روزی نیست که یک یا چند خبر در مورد «هوشمصنوعی» در رسانهها منعکس نشود. در شبکههای اجتماعی هم به طور پیوسته مطالبی در مورد کاربردها یا خطرات یا سایر موضوعات مرتبط با هوشمصنوعی منتشر میشود. در حالیکه این فناوری، به صورت رسمی، حداقل هفت دهه قدمت دارد. دلیل اصلی این توجه گسترده به هوشمصنوعی در دو یا سه سال اخیر ، پیشرفتهای بزرگ بدست آمده در بخشی از این فناوری، موسوم به «هوشمصنوعی مولد» یا Generative AI بوده است. به صورت مختصر و ساده، فناوریهای قدیمیتر هوشمصنوعی تنها قادر بودند کارهایی نظیر تشخیص، دستهبندی، پیشبینی و یا بهینهسازی را انجام دهند. اما مدلهای مولد میتوانند محتوای قابل درک برای انسان مانند متن، تصویر، ویدئو و گفتار تولید یا پردازش کنند و البته اینکار را با کیفیت بالایی انجام دهند. حتی این مدلها میتوانند مهارتهای نظیر استدلال، منطق، استنتاج، ابتکار، درک مفاهیم پیچیده، خلاقیت هنری، داستانپردازی، احساسات، محاسبه و برنامهنویسی را در محتواهای تولید شده بکار ببرند. تا پیش از این، چنین مهارتهایی تنها توسط ذهن انسان قابل انجام بوده است. بنابراین آنچه موجب توجه افکار عمومی به هوشمصنوعی شده، توانایی مدلهای جدید در انجام کارهاییست که قبلاً تنها در انحصار انسانها بوده.
حتی اخیراً جوایز نوبل فیزیک و شیمی به متخصصین و محققین هوشمصنوعی اهدا شده که نشان میدهد، نه تنها افکار عمومی، بلکه معتبرترین مراجع عالی علمی نیز تحت تأثیر پیشرفتهای این فناوری قرار گرفتهاند.
چرا باید جایزه نوبل شیمی یا فیزیک به پژوهشگران هوشمصنوعی تعلق بگیرد؟
اعطای این جوایز، به ویژه در رشته فیزیک به متخصصان هوشمصنوعی اندکی تعجببرانگیز، اما قابل درک است. اگر سابقه دو برنده امسال جایزه نوبل فیزیک را در نظر بگیریم، جفری هینتون شخصیت کاملاً شناختهشدهای در حوزه یادگیری ماشین است و اغلب کسانی که تجربهای در زمینه هوشمصنوعی دارند، او را به دلیل تأثیرگذاری در مفاهیم پرکاربردی مانند «یادگیری عمیق» و الگوریتم معروف «پسانتشار» میشناسند. البته چند ماه پیش، جدا شدن جنجالی او از شرکت گوگل و اظهار نظرهای هشدار آمیز وی در زمینه خطرات بالقوه هوشمصنوعی، نام ایشان را در اخبار رسانهها به صورت گستردهای منعکس کرد. دیگر برنده جایزه نوبل، جان هاپفیلد، بخاطر پیشنهاد نوع خاصی از شبکههای عصبی که در بهینهسازی کاربرد دارد و به اسم خود ایشان نامگذاری شده، شناخته شده است. در مورد برندگان جایزه نوبل شیمی، دمیس حسابیز، مؤسس و مدیر آزمایشگاه تحقیقات هوشمصنوعی دیپمایند گوگل، یکی از شناخته شدهترین چهرههای حال حاضر هوشمصنوعی در دنیاست. او به همراه جان جامپر، یکی دیگر از مدیران دیپمایند گوگل، و دیوید بیکر از آمریکا برنده جایزه نوبل شیمی امسال شدند. اهداء جایزه به آنها به دلیل حل مسئله «تاشدگی پروتئین» با استفاده از یادگیری عمیق بوده است.
اما جدا از سابقه دریافت کنندگان جوایز نوبل امسال و علل دریافت آن توسط این افراد، به نظر میرسد که اعطای این جوایز به دلیل تأثیرات جهانی فناوری هوشمصنوعی باشد. صعود سریع و گسترش نفوذ این فناوری در تمامی زمینهها باعث شده که هوشمصنوعی به یکی مهمترین و بحثانگیزترین موضوعات امروزه تبدیل شود و اعطای جوایز نوبل به پیشگامان و شناختهشدگان این حوزه، نشانه به رسمیت شناختن دستاوردهای آن از سوی محافل معتبر علمی و پیشبینی اثرگذاری آن بر آینده بشریت است.
با این روند چه آیندهای برای هوشمصنوعی و تأثیرات آن پیشبینی میشود؟
گمانهزنیهای بسیاری در مورد آینده این فناوری و تأثیرات آن انجام میشود. بعضیها به آیندة هوشمصنوعی امیدوار هستند و برخی معتقدند که مخاطرات این فناوری بسیار زیاد است و ممکن است خطراتی مانند بیکاری گسترده یا حتی انقراض بشریت را در پیداشته باشد. اما آنچه مسلم است این است که بزرگترین شرکتهای دنیا در رقابتی بیسابقه برای پیشیگرفتن در این فناوری قرار گرفتهاند و در حال انجام سرمایهگذاری عظیمی برای ساخت زیرساختهای آن هستند. بعنوان مثال، در گزارشات خبری منعکس شده است که مایکروسافت و اوپن ایآی در حال ساخت یک دیتاسنتر صد میلیارد دلاری برای پردازشهای هوشمند تا سال ۲۰۲۷ هستند و برای تامین انرژی آن یک نیروگاه اتمی را خریداری کردهاند. حتی پیشبینی انجام شده توسط این شرکتها نشان میدهد که این میزان انرژی نیز برای تامین انرژی مورد نیاز پردازشهای آینده آنها در دیتاسنترهای بزرگتر، کافی نبوده و بنابراین برروی استارتاپهایی در زمینه نیروگاههای همجوشی هستهای سرمایهگذاری کردهاند. از شرکتهای بزرگ دیگر فناوری مانند گوگل، متا(فیسبوک سابق) ، انویدیا و ایکس ایآی هم اخبار مشابهی به گوش میرسد. سئوال مهم این است که چه طرح کسب و کاری، این شرکتها را مجاب کرده است که بروی زیرساختهای پردازشی هوشمصنوعی سرمایهگذاری صدها میلیارد دلاری انجام دهند و آنها دنبال چه بازار یا بازارهایی برای بازگشت چنین سرمایهگذاریهای عظیمی هستند؟ اگر بخواهیم به این سئوال، پاسخی کوتاه دهیم میتوانیم آنرا در دو کلمه خلاصه کنیم: همه چیز! اما برای پاسخ تحلیلیتر، میتوان به نقشهراه پنج مرحلهای اوپنایآی برای دستیابی به هوشمصنوعی عمومی یا AGI اشاره کرد.
در سطح اول چشمانداز اوپن ایآی، فناوری هوشمصنوعی در سطح محاورهای و چتباتها قرار دارد. در حال حاضر این سطح از هوشمصنوعی در به صورت گستردهای در دسترس عموم است. از نظر تئوری، چتباتها به تنهایی، توانایی محدودی در حل مسائل دارند. در سطح دوم نقشهراه اوپنایآی، هوشمصنوعی استنتاجی یا Reasoning AI قرار دارد. ویژگی مدلهای هوشمند در این سطح آنست که میتوانند در مورد حل مسئله تفکر کنند یا به عبارت دقیقتر تفکر سیستم ۲ را در حل مسائل به کار ببرد. یعنی راهحلهای مختلف را بررسی کنند، و با طرح استدلالهای میانی، راهحلهای اشتباه را رد کرده و مسیر درست حل مسئله را پیدا کنند. اوپنایآی مدلهایی در این سطح را تولید کرده و نسخه پیشنمایش یکی از آنها را با اسم o1 در اختیار کاربران قرار داده است. مطابق با گزارشات این مدل قادر به حل مسائل پیچیده ریاضی و فیزیک در سطح Phd این رشتهها میباشد. انتظار میرود که سایر شرکتهای فعال در زمینه هوشمصنوعی هم در آینده نزدیک، مدلهای خود در این سطح را ارائه کنند. در سطح سوم چشمانداز اوپنایآی، هوشمصنوعی چندعامله یا Multi-Agent قرار دارد که قادر است مجموعهای از عوامل یا Agentهای هوشمند با تخصصها و تواناییهای مختلف را بکار گیرد تا کارها و وظایف مختلف را انجام دهند. در صورت پیشرفت هوشمصنوعی در این سطح، تمامی انسانها در سطوح مختلف میتوانند انجام کارهای خود را به سیستمهای هوشمند بسپارند. در سطح چهارم، هوشمصنوعی خلاق یا Innovator AI قرار دارد که برای مسائل مختلف علمی، صنعتی، اجتماعی و ... راهحلهای جدید و خلاقانه پیدا کرده و آنها را اجرا کند. اوپنایآی معتقد است که هوشمصنوعی در این سطح توانایی انجام اکتشافات علمی را نیز خواهد داشت. در سطح پنجم و نهایی نقشهراه اوپنایآی، هوشمصنوعی سازمانی یا Organization AI قرار دارد که میتواند تمامی وظایف یک سازمان یا شرکت را، بدون دخالت عامل انسانی انجام دهد.
با توجه به چشماندازهای اینچنینی، که احتمالاً در برنامهریزی سایر شرکتهای بزرگ فناوری نیز وجود دارند، به نظر میرسد که هدف این شرکتها از سرمایهگذاری و رقابت در زمینه هوشمصنوعی، تأثیرگذاری در زیرساختهای تمامی کسب و کارها است. بنابراین این احتمال قابل توجه وجود دارد که آینده هوشمصنوعی، آینده کل جامعه بشری را تغییر دهد.
وضعیت ایران در تحولات هوشمصنوعی چیست؟
به نظر میرسد که گفتمان جامع و مستدلی در ایران در حوزه هوشمصنوعی شکل نگرفته است. در سطح سیاستگذاری، سازمان ملی هوشمصنوعی تأسیس و اسنادی در این خصوص تدوین شده است. اما سرعت، جامعیت و عمق این اقدامات با شتاب تحولات در دنیای هوشمصنوعی همخوانی ندارد. برآورد مؤسسة Oxford Insight در سال ۲۰۲۳ ایران را در رده ۹۴ آمادگی برای پذیریش فناوری هوشمصنوعی قرار داده است که جایگاه مطلوبی نیست. اگرچه با توجه به محدودیتهای موجود در دسترسی به مدلها و سختافزارهای پردازشی، ممکن است کشور حتی در ردههای پایینتری نیز قرار گیرد. ضروری به نظر میرسد که مطالعاتی جدی و واقعبینانه در زمینههایی مانند مشاغلی که احتمال دارد تحت تأثیر فناوری هوشمصنوعی قرار گیرند، برآورد و نحوه تأمین منابع پردازشی، انرژی و نیروی متخصص لازم برای دوره انتقال به این فناوری، و حتی تبعات شکاف ناشی از عدم دستیابی به فناوری هوشمصنوعی صورت پذیرد.
در سطح عمومی، گفتمان پیرامون هوشمصنوعی اغلب بر مسائل مرتبط با استفاده از مدلها در تولید محتوا و نگرانی از محتوای جعلی تولید شده توسط مدلهای هوشمصنوعی و خطرات آن تمرکز دارد. البته به نظر میرسد که دانشجویان و دانشآموزان از قابلیت مدلهای موجود برای نوشتن مقالات و انجام تکالیف درسی خود خوشحال هستند.
در صورتی که فناوری هوشمصنوعی در ایران جدی گرفته نشود، این احتمال وجود دارد که شکاف در تواناییهای کشور برای حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سایر امور با بقیه کشورها عمیقتر شود. در چنین حالتی، کسب و کارها، صنایع، و مراکز تحقیقاتی کشور کارکرد و توانایی رقابت خود را از دست خواهند داد. البته کشورهای زیادی هستند که شرایط بهتری از ایران در این خصوص ندارند. تفاوت آنها در این نکتهاست که این کشورها احتمالاً با محدودیتهای بینالمللی کمتری در زمینه دسترسی به مدلها و تجهیزات مواجه هستند.
پیشرفتهای هوشمصنوعی چه اثری بر سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی خواهد گذاشت؟
سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران، به عنوان یک نهاد دانشبنیان، در حد زیادی به تبادل و پردازش دادهها، اطلاعات و دانش وابسته است. این وابستگی، سازمان را مستقیماً در مسیر تحولات ناشی از فناوری هوش مصنوعی قرار میدهد. پیشرفت در فناوری هوشمصنوعی میتواند بسیار از کارکردهای سازمان را تحت تأثیر قرار دهد. بعنوان مثال یکی از فعالیتهای معمول در سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی مانند سایر مراکز پژوهشی، تولید مقالات علمی براساس نتایج تحقیقات است. در حال حاضر، تلاشهایی برای خودکارسازی یا تسریع فرایند تحقیق با استفاده از هوش مصنوعی در جریان است که میتواند این فعالیت مراکز پژوهشی را تحت تأثیر قرار دهد. استارتآپ ژاپنی Sakana AI نمونهای از این تلاشها است که با بهرهگیری از مدلهای بزرگ زبانی، در صدد خودکارسازی کامل فرایند تحقیق در حوزه هوشمصنوعی است. این فرایند شامل تولید ایده تحقیق، بررسی جدید و اصیل بودن ایده، امتیاز دهی و برآورد اهمیت ایده، طرح آزمایشات و متدولوژی تحقیق، برنامه نویسی آزمایشات و رفع اشکال برنامهها، انجام آزمایشات و اصلاح برنامهها، جمعآوری و تحلیل دادههای تولید شده، ایجاد ساختار مقاله، تدوین مقاله، بررسی و بازنگری مقاله، و در صورت نیاز تکرار تمامی فرایند فوق است. مطابق با اعلام این شرکت، هزینه انجام یک تحقیق کامل در زمینه هوشمصنوعی توسط مدل توسعه یافته این استارتآپ در حدود ۱۵ دلار میباشد و وبسایت استارتآپ Sakana AI نمونههایی از تحقیقات انجام شده توسط مدل آن شرکت را در دسترس قرار داده است.
البته تحقیقات تولید شده توسط چنین سیستمهایی هنوز با محدودیتها و اشکالات فراوانی همراه هستند. ولی میتوان انتظار داشت که با در دسترس قرار گرفتن مدلهای هوشمند پیشرفتهتر، کیفیت و دقت این تحقیقات بهبود یابد. همچنین این پتانسیل وجود دارد که مدلهای هوشمصنوعی در فرایندهایی نظیر خودکارسازی ارزیابی و ممیزی و حتی برخی از فعالیتهای اجرایی و اداری، بکار گرفته شوند. حتی دور از ذهن نیست که بسیاری از چنین فعالیتهای سازمانی در آینده به صورت کامل توسط مدلهای هوشمند قابل انجام باشند.
به هر حال، به نظر میرسد سازمان بهعنوان یکی از بازیگران فناوری کشور، ناگزیر است اقداماتی جدی در حوزه هوشمصنوعی را در دستور کار خود قرار دهد. در غیر اینصورت ممکن است بخش قابل توجهی از کارکردهای خود را از دست داده و در نهایت عملکرد کلی آن با چالشهای جدی مواجه شود. اینکه اقدامات سازمان در حوزه هوشمصنوعی در چه سطحی باشد، تصمیمی راهبردیست. گزینههای مختلفی در این زمینه وجود دارد. سازمان میتواند در زمینه تحقیقات پایه وارد عرصه هوشمصنوعی شود، یا تلاش کند که زیرساختهایی را برای انطباق فعالیتهای خود با فناوری هوشمصنوعی ایجاد کند، در زمینه مطالعات مربوط به سیاستگذاری هوشمصنوعی طرحهایی را انجام دهد، و یا از جایگاه خود و پارک علم و فناوری برای گردآوری استارتآپها و تیمهای نخبه و همچنین سرمایهگذاران علاقمند استفاده کند.